گروه بینالملل مشرق - کشور سوریه به عنوان یکی از با ثباتترین کشورهای جبهه مقاومت در منطقه از 4 سال پیش تاکنون با یک بحران بسیار بزرگ مواجه شده است. این بحران مهمترین حادثه منطقه غرب آسیا به شمار میرود، بحرانی که از نظر حجم و ائتلاف دشمنان به قدری است که 33 روز مقاومت حزبالله و 22 روز جنگ غزه را تحتالشعاع قرار داده است. از آنجا که هدف اصلی بحران سوریه نابودی محور مقاومت در منطقه به رهبری جمهوری اسلامی ایران است، تمامی دشمنان قسم خورده اسلام و مسلمین برای شکست جبهه مقاومت و مشارکت در این اقدام نهایی جمع شدند و هر چه در توان داشتند در این عرصه به کار گرفتند.
به لطف خداوند متعال و مجاهدتها و تلاشهای مخلصانه عناصر مقاومت و ایستادگی ایران در کنار مردم و دولت سوریه، با وجود گستردگی توطئه جهانی بر ضد این کشور، محور مقاومت همچنان پا برجا باقی ماند. از آنجا که آشنایی با ابعاد مختلف بحران سوریه و تفاوتهای آن با جنبشهای عدالتخواهانه و انقلابهای مردمی موجود در کشورهای منطقه برای اقشار مختلف مردم لازم است، در این نوشتار به 10 سؤال مهم پیرامون بحران سوریه البته به صورت مختصر پاسخ داده میشود.
1- بحران سوریه چه وقت و چگونه آغاز شد؟
پس از آغاز خیزش های مردمی در تونس و سرایت آن به مصر و لیبی در سال 2011 میلادی دامنه بحران به تدریج به کشور سوریه کشیده شد، کشور سوریه از سالها قبل رهبری جبهه مقاومت عربی اسلامی در مقابل رژیم صهیونیستی را بر عهده داشت و این پایداری و مقاومت موجب خجلت و عصبانیت کشورهای مرتجع عربی مانند عربستان سعودی، قطر ، مصر و ... شده بود . با توجه به همکاری سوریه در محور مقاومت و حمایت سیاسی و نظامی از حزبالله لبنان شدت نگرانی و عصبانیت دولتهای عربی از نظام سیاسی حاکم بر سوریه به صورت سالیانه افزایش مییافت. با پیروزی مسلمانان انقلابی در کشورهای تونس ، مصر و لیبی شرایط منطقهای برای برهم زدن آرامش و امنیت سوریه که در منطقه کم نظیر بود فراهم گردید.
در همین راستا دولتهای غربی به رهبری آمریکا در کنار متحدان عرب منطقهای طرحی ایجاد کودتا در سوریه را مطرح و برای تحقق آن به صورتی جامع و گسترده برنامهریزی کردند. هدف غرب از ایجاد بحران در سوریه تضعیف و نابودی محور مقاومت در منطقه بود.
2- تفاوتهای نظام و جامعه سوریه با سایر کشورهای انقلاب شده (تونس، مصر و لیبی) در چیست؟
عمده تفاوتهای موجود بین سوریه و کشورهایی که در آنها انقلاب بیداری اسلامی به وقوع پیوسته، به شرح ذیل است:
الف: محبوبیت نظام سوریه در نزد مردم این کشور: در سوریه برخلاف کشورهای دیگر بیش از 60% مردم از نظام سیاسی حاکم حمایت میکنند . میزان علاقه و رضایتمندی مردم از عملکرد دولت بشار اسد متفاوت بود و بدون شک تعدادی از اقشار مختلف جامعه سوریه با سیاستهای داخلی و اقتصادی و امنیتی مسئولین نظام مخالف بودند، ولی در خصوص تلاش برای براندازی نظام هیچ اجماع ملی وجود نداشت. یکی از دلایل اصلی در عدم شکلگیری معارضه قدرتمند و فراگیر در سوریه، وضعیت فرهنگی و سیاسی خاص مردم این کشور و مشاهده نابسامانیهای موجود در کشورهای اعلام شده نظیر مصر، تونس و لیبی بود.
حضور میلیونی مردم سوریه در فراخوان دولت برای حمایت از نظام سیاسی حاکم که در چند نوبت انجام شد، نشانه بارزی از محبوبیت زیاد نظام سیاسی موجود، به ویژه شخص بشار اسد در نزد افکار عمومی این کشور میباشد.
ب: عدم حضور قشر متوسط جامعه در بین معارضین دولت: برای نتیجه بخش بودن انقلاب در هر جامعه حضور قشر متوسط آن جامعه شامل فرهنگیان، تجار جزء، صنعتگران، کارمندان و کارگران و ... ضروری میباشد، در هر انقلابی که این اقشار به صورت جدی و پرمعنی حضور نداشته باشند، تلاش برای انقلاب ناکام میماند . در کشور سوریه نیز این خلأ در میان معارضه کاملاً مشهود بود و هیچ کدام از اقشار متوسط جامعه در جمع معارضین ساختگی در سوریه حاضر نشدند.
ج: انسجام و یکپارچگی در ساختار سیاسی نظام سوریه: برخلاف کشورهای تونس، مصر و لیبی که در طول مدت انقلاب هر روز شاهد از هم گسیختگی بیشتر نظام سیاسی بودیم و در سطوح مختلف دولت افراد متعددی از نظام جدا شده و به معارضه میپیوستند، موارد قابل توجهی در این خصوص در سوریه مشاهده نشد.
علیرغم تشویق، ترغیب و تهدید معارضه و کشورهای خارجی برای جدا کردن مسئولان طراز اول سیاسی در سطوح مختلف داخلی و خارجی به جز موارد بسیار اندک، پس از 4 سال مبارزه و درگیری با دشمنان بینالمللی و منطقهای و تروریسم داعش، ترکیب نظام سیاسی سوریه همچنان ثابت و دست نخورده باقی مانده است.
د: وفاداری فرماندهان ارشد نظامی به بشار اسد: با وجود تشکیل ارتش آزاد سوریه توسط افراد وابسته به قطر و عربستان سعودی که با پول و امکانات آنها و حمایت همهجانبه آمریکا و اروپا تشکیل شد و به رغم وعدههای مالی بسیار زیادی که به فرماندهان ارشد و سیستم امنیتی سوریه برای جدا شدن از نظام بشار اسد یا پیوستن به معارضه داده میشد، ریزش جدی و مؤثر نظامی در ارتش و سیستم امنیتی سوریه مشاهده نگردید.
برخلاف فرار ژنرالها در تونس و لیبی و مصر که به صورت فزایندهای از ارتش و نظام جدا شده و خود را جزو معارضین مذکور معرفی میکردند، در ارتش سوریه تعداد بسیار کمی از افسران جزء و درجهداران از مراکز نظامی فرار کرده و به عنوان معارضه به ارتش آزاد پیوستند. تعداد آنها از عناصر تشکیل دهنده یک گردان نظامی هم کمتر بوده است. ارتش آزاد سوریه که تلاشهای خود را برای جذب عناصر اصلی در سیستم نظامی و امنیتی سوریه ناکام دید، با پولهای هنگفت قطر و عربستان عناصر مزدور را از کشورهای عربی و آفریقایی جذب کرده و با پوشاندن لباس نظامی، آنها را به عنوان نظامیان جدا شدن ارتش سوریه معرفی میکرد.
به هرحال بدنه ارتش و سیستم امنیتی سوریه نیز مانند ساختار سیاسی این کشور از بعد ریزش پرسنل و مسئولین مربوطه بهترین وضعیت را داشته و مشکلات قابل توجهی در این زمینه متوجه دولت سوریه نشد.
ه: عملکرد بسیار بد معارضه در برخورد با مردم: رفتار و تعامل بسیار بد معارضه با مردم سوریه در شهرها و روستاهای مرزی و مرکزی کشور یکی از عوامل تعیین کننده در عدم گرایش مردم به مخالفان نظام سوریه بود، کشتار مردم بیگناه به جرم همراه داشتن موبایل، شایعترین اقدام مخالفان در شهرها و روستاهای مختلف سوریه بوده است. خیزشهای عربی از دیدگاه روشنفکران و نخبگان سیاسی و ملی باعث شد آنها گرایش به تغییر نظام سیاسی کشور پیدا کنند، اما با مشاهده جنایتهای مخالفان که عمدتاً از افراد مزدور خارجی بودند، مردم در خواستههای خود تجدیدنظر کردند.
3- آیا بحران سوریه از ابتدا تاکنون شاهد مراحل متعددی بود؟
بحران سوریه از ابتدا تا زمان حاضر 5 دوره مشخص را پشت سر گذاشته است:
دوره اول: آغاز تظاهرات مردمی در میادین اصلی پایتخت
در این دوره تعدادی از مردم سوریه به تقلید از مردم تونس، مصر ولیبی برای اعلام نارضایتی خود از نظام حاکم بر سوریه به خیابانها آمدند و ضمن استقرار در میدان بزرگ پایتخت(امویین) با سر دادن شعارهای ضد حکومتی خواستار کنارهگیری بشار اسد و واگذاری حکومت به مردم شدند. آنچه در این دوره کاملاً ملموس بود عدم استقبال مردم از فراخوان معارضه برای حضور در میدان اصلی پایتخت بود. تعداد افرادی که در مرحله اول تظاهرات به طرفداری از معارضه و علیه نظام حاکم در خیابانها حاضر شدند، بسیار محدود بود، به گونهای که معارضه از تکرار فراخوان برای حضور مردم خودداری کرد و به ناچار برای سقوط نظام سیاسی سوریه وارد مرحله جدیدتر شد.
دوره دوم: درگیری مسلحانه با نظام
با فراخوان نظام سوریه از مردم برای حضور در میدان اصلی شهر و استقبال گسترده مردم، مخالفین در تحلیل خود از اوضاع داخلی و نظام سوریه تجدید نظر کرده و در این مرحله نسخه درگیری نظامی با عناصر نظام را تجویز کردند. معارضه سوریه که از حیث پشتیبانی مردمی بسیار ضعیف بودن با استخدام مزدور از کشورهای مختلف و استمداد از برخی مسلمانان ناآگاه آفریقایی به عنوان دفاع از اهل سنت در مقابل ارمنیها و شیعیان ناامنی و کشتار در سوریه را کلید زدند.
این مرحله وقوع انفجارهای متعدد در پایتخت و اشغال برخی از شهرهای مرزی توسط افراد مسلح وابسته به مخالفان و اقدام به کشتار تعداد زیادی از شهروندان سوری به جرم طرفداری از نظام بشار اسد ادامه یافت. شاخصه بارز این مرحله ورود عناصر مرتبط با القاعده، داعش و جبهه النصره به معرکه سوریه بود.
این گروهها که همگی دارای تمایلات و افکار تند و افراطی بود و تشکیل خلافتی به ظاهر اسلامی در سرزمینهای مسلمان را دنبال میکردند ، پس از ورود به سوریه با یکدیگر نیز اختلاف پیدا کرده و درگیر شدند. درگیریهای آنان همچنان ادامه دارد. دولت سوریه نیز با کمک همپیمانان منطقهای خود توانست با حملات، انفجارها و کشتار و … مقابل نموده و ضمن سرکوب آنها زمینههای ثبات و پایداری نظام سیاسی سوریه را تقویت نمایند.
با مقاومت مردم، ارتش و نیروهای سیاسی سوریه در مقابل خواستههای نابجای شبه نظامیان و حامیان آنها، به تدریج میدان نبرد به نفع نظام سوریه تغییر کرد و ثبات و اقتدار مردم به صحنه سیاسی نظامی و امنیتی سوریه بازگشت. لازم به ذکر است که فقدان طرح نظامی مناسب و ضعف شبه نظامیان در فرماندهی ، پشتیبانی و تدارکات و اتکای آن ها به بیگانگان از عوامل شکست مخالفان در دمشق به شمار میرود.
دوره سوم: ورود ناظران عرب به سوریه:
با تشدید فشار ارتش سوریه بر عناصر معارضه در نقاط مختلف کشور و کشته شدن تعداد زیادی از آنها توسط سوریها، حامیان خارجی آن ها بر آن شدند تا از طریق اتحادیه عرب افرادی را برای نظارت بر اوضاع میدانی و بررسی کم و کیف عملیاتهای نظامی ارتش سوریه این کشور وارد کنند. پس از بحث و جدلهای متعدد سرانجام دولت سوریه با حضور ناظران اتحادیه عرب برای بررسی جنایات معارضه با عملکرد ارتش سوریه موافقت کرد.
طراح اصلی این دوره آمریکا و متحدان اروپایی آن بودند و هدف آنها ایجاد اجماع در جامعه جهانی علیه سوریه بود. سرانجام با موافقت سوریها ناظران اتحادیه عرب وارد دمشق شدند و پس از چند هفته حضور مستمر و بررسی عملکرد ارتش سوریه و مخالفان دولت گزارش خود را که به نفع سوریه بود و عملکرد مخالفان در کشتار مردم را محکوم میکرد به اتحادیه عرب ارائه دادند.نتیجه کار ناظران عرب برای غرب و دولتهای عربی منطقه نامطلوب بود، به همین دلیل با پایان دادن به مأموریت ناظران عرب در سوریه وارد مرحله جدیدی شدند.
دوره چهارم: ورود کوفیعنان به سوریه
طرح اعزام ناظران عرب به سوریه که با هدف ایجاد اجماع منطقهای و بینالمللی علیه سوریه اجرا شده بود، شکست خورد . پس از ناکامی سیاسی اعراب از اجماع منطقهای و جهانی علیه سوریه ، آمریکا به همراه متحدان خود اعزام نماینده سازمان ملل برای حل بحران سوریه را کلید زد.
در این دوره کوفیعنان به عنوان نماینده دبیرکل سازمان ملل متحد وارد سوریه شد و ضمن ملاقات با مسئولین سوری و نمایندگان معارضه طرح سیاسی خود برای تشکیل دولت موقت و تدوین قانون اساسی جدید، برگزاری انتخابات و تشکیل پارلمان و در نهایت انتخاب رئیسجمهور جدید را مطرح کرد که با اصرار مخالفان بر ضرورت خروج بشار اسد از قدرت و عدم موافقت سوریها با این موضوع آقای عنان هم پس از چند ماه تلاش از همکاری معارضه برای حل بحران ناامید شده و از سمت خود استعفا کرد.
دوره پنجم: ورود همهجانبه و آشکار ایران به صحنه نبرد
جمهوری اسلامی ایران که حمایت خود را از نظام سیاسی سوریه به عنوان محور جبهه مقاومت علیه رژیم صهیونیستی به صورت رسمی از ابتدای بحران این کشور اعلام کرده بود، در کنار برادران سوری قرار داشت و با ارائه مشاورههای امنیتی ، نظامی و سیاسی زمینههای استقرار ثبات سیاسی و امنیتی در سوریه را فراهم کرد. باز پسگیری مناطق مختلف اشغال شده مانند عملیات القصیر، قلمون، حلب، حمص و دیرالزور و ... تنها بخشی از عملیاتهای نظامی است که با مشاوره ایران و همکاری دولت سوریه طراحی و به صورت مشترک اجرا شده است.
جمهوری اسلامی ایران با سازماندهی و آموزش نیروهای مردمی سوریه و وارد کردن آنها در جنگ علیه تروریسم خارجی در کشورشان ضمن تقویت بنیه نظامی سوریها، زمینه تحقق وحدت میان مردم و ارتش سوریه را نیز فراهم کرد.
4- علت دشمنی دولتهای عربی منطقه با سوریه چیست؟
در پاسخ به این سؤال باید به چند نکته اشاره کرد:
الف: طرح جدید خاورمیانه که قرار بود در جنگ 33 روزه توسط آمریکا تحقق پیدا کند و ناکام ماند، در ادامه بر ضد سوریه به اجرا در آمد که به نظر میرسد عواقب و نتایج خطرناک آن برای غرب به مراتب بدتر از نتایج جنگ 33 روزه باشد.
ب: کینهتوزی، دشمنی و انتقامجویی از سوی حاکمان آل سعود بر ضد خانواده بشار اسد و دولت سوریه قدمتی طولانی دارد، سعودیها بر این باورند که سوریه در پروندههای بسیاری در منطقه آنان را تهدید کردهاند.
ج: حضور سوریه در جبهه مقاومت و ایستادگی آن در برابر رژیم صهیونیستی از یک طرف موجب خجلت و تضعیف کشورهای سرمایهداری عرب منطقهای بوده و از طرف دیگر مزاحم تحقق سیاستهای منطقهای آمریکا ، اسرائیل، غرب و اروپایی ها میباشد. لذا این مسئله نیز موجب گسترش دشمنی دولتهای عربی با دولت سوریه شده بود.
د: حضور علوی ها در سوریه و هم پیمانی آنها با دولتهای بزرگ شیعه جهان مانند جمهوری اسلامی ایران و عراق و ارتباط مردم و نظام سوریه با حزبالله لبنان یکی دیگر از عوامل نگرانی و تنفر دولتهای عربی از سوریه بوده است.
ه: عربها مدعی هستند نزدیکی و هم پیمانی سوریه با ایران ، عراق و حزبالله لبنان موجب تقویت "هلال شیعی" و تضعیف موقعیت اهل سنت در منطقه خواهد بود و لذا باید به هر قیمت که شده نظام سوریه را که حلقه واسط این ارتباط است، ساقط نمود.
5- گروههای مختلف فلسطینی در مقابل بحران سوریه چه مواضعی داشته اند؟
سوریه از دیرباز پناهگاه گروههای مختلف فلسطینی بوده است. ده گروه مهم فلسطینی تا اندکی پس از آغاز بحران در سوریه در دمشق مستقر بوده و از حمایتهای سیاسی ، نظامی، اقتصادی ، و نظامی سوریه بهرهمند بوده اند.
با پیروزی انقلاب در مصر و برتری اولیه جنبش اخوان المسلمین در این کشور مسئولین حماس که در دمشق مستقر بودند از کسب قدرت توسط اخوانی ها خوشحال شده و این شادمانی را در گفتارها و رفتار خود منعکس میکردند. طرح موضوع بیداری اسلامی در سوریه و آغاز اعتراضات مردمی و اشتباه اخوانی های سوریه در تحلیلهای خود موجب اقدامات خشونتآمیز آنها برای براندازی نظام سیاسی در این کشور شد که برخورد شدید دولت سوریه با عناصر تجزیه طلب را به دنبال داشت.
مجموعه حوادث باعث شد دفتر سیاسی حماس با محکوم کردن تدریجی کشتار مردم توسط ارتش سوریه به این تحولات واکنش نشان دهد. مسئولین حماس در مصاحبههای تلویزیونی خود نوعی سکوت را اختیار کرده و برای دور ماندن از قافله تحولات به طرفداری غیر آشکار از معترضان پرداختند. سوریها که انتظار داشتند مسئولین حماس در این شرایط به صورت شفاف از نظام سوریه حمایت کنند، با مشاهده مواضع دو پهلوی حماس ابراز نگرانی کرده و از آنها خواستند یا به صورت علنی از نظام سوریه حمایت کنند و مخالفان مسلح را محکوم نمایند یا از سوریه خارج شوند.
این خواست که چندان هم منطقی به نظر نمیرسید عجولانه مطرح گردید و حماس هم به ناچار گزینه دوم یعنی خروج از سوریه را انتخاب کرد و بلافاصله اعضای دفتر سیاسی خود را از دمشق خارج و در قطر مستقر نمود.
برخی از گروههای فلسطینی مانند جهاد اسلامی و فرماندهی کل به رهبری احمد جبرئیل به صورت رسمی و علنی از نظام سوریه به عنوان محور مقاومت علیه رژیم صهیونیستی حمایت کرده و تلاش معارضه را خدمت به نظام استکباری و با تحریک دولتهای مرتجع عربی اعلام کردند.
ادامه دارد...
به لطف خداوند متعال و مجاهدتها و تلاشهای مخلصانه عناصر مقاومت و ایستادگی ایران در کنار مردم و دولت سوریه، با وجود گستردگی توطئه جهانی بر ضد این کشور، محور مقاومت همچنان پا برجا باقی ماند. از آنجا که آشنایی با ابعاد مختلف بحران سوریه و تفاوتهای آن با جنبشهای عدالتخواهانه و انقلابهای مردمی موجود در کشورهای منطقه برای اقشار مختلف مردم لازم است، در این نوشتار به 10 سؤال مهم پیرامون بحران سوریه البته به صورت مختصر پاسخ داده میشود.
1- بحران سوریه چه وقت و چگونه آغاز شد؟
پس از آغاز خیزش های مردمی در تونس و سرایت آن به مصر و لیبی در سال 2011 میلادی دامنه بحران به تدریج به کشور سوریه کشیده شد، کشور سوریه از سالها قبل رهبری جبهه مقاومت عربی اسلامی در مقابل رژیم صهیونیستی را بر عهده داشت و این پایداری و مقاومت موجب خجلت و عصبانیت کشورهای مرتجع عربی مانند عربستان سعودی، قطر ، مصر و ... شده بود . با توجه به همکاری سوریه در محور مقاومت و حمایت سیاسی و نظامی از حزبالله لبنان شدت نگرانی و عصبانیت دولتهای عربی از نظام سیاسی حاکم بر سوریه به صورت سالیانه افزایش مییافت. با پیروزی مسلمانان انقلابی در کشورهای تونس ، مصر و لیبی شرایط منطقهای برای برهم زدن آرامش و امنیت سوریه که در منطقه کم نظیر بود فراهم گردید.
در همین راستا دولتهای غربی به رهبری آمریکا در کنار متحدان عرب منطقهای طرحی ایجاد کودتا در سوریه را مطرح و برای تحقق آن به صورتی جامع و گسترده برنامهریزی کردند. هدف غرب از ایجاد بحران در سوریه تضعیف و نابودی محور مقاومت در منطقه بود.
عمده تفاوتهای موجود بین سوریه و کشورهایی که در آنها انقلاب بیداری اسلامی به وقوع پیوسته، به شرح ذیل است:
الف: محبوبیت نظام سوریه در نزد مردم این کشور: در سوریه برخلاف کشورهای دیگر بیش از 60% مردم از نظام سیاسی حاکم حمایت میکنند . میزان علاقه و رضایتمندی مردم از عملکرد دولت بشار اسد متفاوت بود و بدون شک تعدادی از اقشار مختلف جامعه سوریه با سیاستهای داخلی و اقتصادی و امنیتی مسئولین نظام مخالف بودند، ولی در خصوص تلاش برای براندازی نظام هیچ اجماع ملی وجود نداشت. یکی از دلایل اصلی در عدم شکلگیری معارضه قدرتمند و فراگیر در سوریه، وضعیت فرهنگی و سیاسی خاص مردم این کشور و مشاهده نابسامانیهای موجود در کشورهای اعلام شده نظیر مصر، تونس و لیبی بود.
حضور میلیونی مردم سوریه در فراخوان دولت برای حمایت از نظام سیاسی حاکم که در چند نوبت انجام شد، نشانه بارزی از محبوبیت زیاد نظام سیاسی موجود، به ویژه شخص بشار اسد در نزد افکار عمومی این کشور میباشد.
ج: انسجام و یکپارچگی در ساختار سیاسی نظام سوریه: برخلاف کشورهای تونس، مصر و لیبی که در طول مدت انقلاب هر روز شاهد از هم گسیختگی بیشتر نظام سیاسی بودیم و در سطوح مختلف دولت افراد متعددی از نظام جدا شده و به معارضه میپیوستند، موارد قابل توجهی در این خصوص در سوریه مشاهده نشد.
علیرغم تشویق، ترغیب و تهدید معارضه و کشورهای خارجی برای جدا کردن مسئولان طراز اول سیاسی در سطوح مختلف داخلی و خارجی به جز موارد بسیار اندک، پس از 4 سال مبارزه و درگیری با دشمنان بینالمللی و منطقهای و تروریسم داعش، ترکیب نظام سیاسی سوریه همچنان ثابت و دست نخورده باقی مانده است.
برخلاف فرار ژنرالها در تونس و لیبی و مصر که به صورت فزایندهای از ارتش و نظام جدا شده و خود را جزو معارضین مذکور معرفی میکردند، در ارتش سوریه تعداد بسیار کمی از افسران جزء و درجهداران از مراکز نظامی فرار کرده و به عنوان معارضه به ارتش آزاد پیوستند. تعداد آنها از عناصر تشکیل دهنده یک گردان نظامی هم کمتر بوده است. ارتش آزاد سوریه که تلاشهای خود را برای جذب عناصر اصلی در سیستم نظامی و امنیتی سوریه ناکام دید، با پولهای هنگفت قطر و عربستان عناصر مزدور را از کشورهای عربی و آفریقایی جذب کرده و با پوشاندن لباس نظامی، آنها را به عنوان نظامیان جدا شدن ارتش سوریه معرفی میکرد.
به هرحال بدنه ارتش و سیستم امنیتی سوریه نیز مانند ساختار سیاسی این کشور از بعد ریزش پرسنل و مسئولین مربوطه بهترین وضعیت را داشته و مشکلات قابل توجهی در این زمینه متوجه دولت سوریه نشد.
3- آیا بحران سوریه از ابتدا تاکنون شاهد مراحل متعددی بود؟
بحران سوریه از ابتدا تا زمان حاضر 5 دوره مشخص را پشت سر گذاشته است:
دوره اول: آغاز تظاهرات مردمی در میادین اصلی پایتخت
در این دوره تعدادی از مردم سوریه به تقلید از مردم تونس، مصر ولیبی برای اعلام نارضایتی خود از نظام حاکم بر سوریه به خیابانها آمدند و ضمن استقرار در میدان بزرگ پایتخت(امویین) با سر دادن شعارهای ضد حکومتی خواستار کنارهگیری بشار اسد و واگذاری حکومت به مردم شدند. آنچه در این دوره کاملاً ملموس بود عدم استقبال مردم از فراخوان معارضه برای حضور در میدان اصلی پایتخت بود. تعداد افرادی که در مرحله اول تظاهرات به طرفداری از معارضه و علیه نظام حاکم در خیابانها حاضر شدند، بسیار محدود بود، به گونهای که معارضه از تکرار فراخوان برای حضور مردم خودداری کرد و به ناچار برای سقوط نظام سیاسی سوریه وارد مرحله جدیدتر شد.
با فراخوان نظام سوریه از مردم برای حضور در میدان اصلی شهر و استقبال گسترده مردم، مخالفین در تحلیل خود از اوضاع داخلی و نظام سوریه تجدید نظر کرده و در این مرحله نسخه درگیری نظامی با عناصر نظام را تجویز کردند. معارضه سوریه که از حیث پشتیبانی مردمی بسیار ضعیف بودن با استخدام مزدور از کشورهای مختلف و استمداد از برخی مسلمانان ناآگاه آفریقایی به عنوان دفاع از اهل سنت در مقابل ارمنیها و شیعیان ناامنی و کشتار در سوریه را کلید زدند.
این مرحله وقوع انفجارهای متعدد در پایتخت و اشغال برخی از شهرهای مرزی توسط افراد مسلح وابسته به مخالفان و اقدام به کشتار تعداد زیادی از شهروندان سوری به جرم طرفداری از نظام بشار اسد ادامه یافت. شاخصه بارز این مرحله ورود عناصر مرتبط با القاعده، داعش و جبهه النصره به معرکه سوریه بود.
با مقاومت مردم، ارتش و نیروهای سیاسی سوریه در مقابل خواستههای نابجای شبه نظامیان و حامیان آنها، به تدریج میدان نبرد به نفع نظام سوریه تغییر کرد و ثبات و اقتدار مردم به صحنه سیاسی نظامی و امنیتی سوریه بازگشت. لازم به ذکر است که فقدان طرح نظامی مناسب و ضعف شبه نظامیان در فرماندهی ، پشتیبانی و تدارکات و اتکای آن ها به بیگانگان از عوامل شکست مخالفان در دمشق به شمار میرود.
با تشدید فشار ارتش سوریه بر عناصر معارضه در نقاط مختلف کشور و کشته شدن تعداد زیادی از آنها توسط سوریها، حامیان خارجی آن ها بر آن شدند تا از طریق اتحادیه عرب افرادی را برای نظارت بر اوضاع میدانی و بررسی کم و کیف عملیاتهای نظامی ارتش سوریه این کشور وارد کنند. پس از بحث و جدلهای متعدد سرانجام دولت سوریه با حضور ناظران اتحادیه عرب برای بررسی جنایات معارضه با عملکرد ارتش سوریه موافقت کرد.
طراح اصلی این دوره آمریکا و متحدان اروپایی آن بودند و هدف آنها ایجاد اجماع در جامعه جهانی علیه سوریه بود. سرانجام با موافقت سوریها ناظران اتحادیه عرب وارد دمشق شدند و پس از چند هفته حضور مستمر و بررسی عملکرد ارتش سوریه و مخالفان دولت گزارش خود را که به نفع سوریه بود و عملکرد مخالفان در کشتار مردم را محکوم میکرد به اتحادیه عرب ارائه دادند.نتیجه کار ناظران عرب برای غرب و دولتهای عربی منطقه نامطلوب بود، به همین دلیل با پایان دادن به مأموریت ناظران عرب در سوریه وارد مرحله جدیدی شدند.
دوره چهارم: ورود کوفیعنان به سوریه
طرح اعزام ناظران عرب به سوریه که با هدف ایجاد اجماع منطقهای و بینالمللی علیه سوریه اجرا شده بود، شکست خورد . پس از ناکامی سیاسی اعراب از اجماع منطقهای و جهانی علیه سوریه ، آمریکا به همراه متحدان خود اعزام نماینده سازمان ملل برای حل بحران سوریه را کلید زد.
در این دوره کوفیعنان به عنوان نماینده دبیرکل سازمان ملل متحد وارد سوریه شد و ضمن ملاقات با مسئولین سوری و نمایندگان معارضه طرح سیاسی خود برای تشکیل دولت موقت و تدوین قانون اساسی جدید، برگزاری انتخابات و تشکیل پارلمان و در نهایت انتخاب رئیسجمهور جدید را مطرح کرد که با اصرار مخالفان بر ضرورت خروج بشار اسد از قدرت و عدم موافقت سوریها با این موضوع آقای عنان هم پس از چند ماه تلاش از همکاری معارضه برای حل بحران ناامید شده و از سمت خود استعفا کرد.
دوره پنجم: ورود همهجانبه و آشکار ایران به صحنه نبرد
جمهوری اسلامی ایران که حمایت خود را از نظام سیاسی سوریه به عنوان محور جبهه مقاومت علیه رژیم صهیونیستی به صورت رسمی از ابتدای بحران این کشور اعلام کرده بود، در کنار برادران سوری قرار داشت و با ارائه مشاورههای امنیتی ، نظامی و سیاسی زمینههای استقرار ثبات سیاسی و امنیتی در سوریه را فراهم کرد. باز پسگیری مناطق مختلف اشغال شده مانند عملیات القصیر، قلمون، حلب، حمص و دیرالزور و ... تنها بخشی از عملیاتهای نظامی است که با مشاوره ایران و همکاری دولت سوریه طراحی و به صورت مشترک اجرا شده است.
در ادامه همین دوره بود که آقای اخضر ابراهیمی به عنوان نماینده سازمان ملل برای حل بحران سوریه انتخاب شد و به دمشق سفر کرد. وی نیز مانند کوفی عنان نتوانست مخالفان را به پذیرش منطقی طرح خود که شامل توقف درگیریها تشکیل دولت موقت، تدوین قانون اساسی جدید، برگزاری انتخابات و در نهایت انتخاب رئیسجمهور جدید توسط مردم بود، متقاعد نماید.
جمهوری اسلامی ایران با سازماندهی و آموزش نیروهای مردمی سوریه و وارد کردن آنها در جنگ علیه تروریسم خارجی در کشورشان ضمن تقویت بنیه نظامی سوریها، زمینه تحقق وحدت میان مردم و ارتش سوریه را نیز فراهم کرد.
در پاسخ به این سؤال باید به چند نکته اشاره کرد:
الف: طرح جدید خاورمیانه که قرار بود در جنگ 33 روزه توسط آمریکا تحقق پیدا کند و ناکام ماند، در ادامه بر ضد سوریه به اجرا در آمد که به نظر میرسد عواقب و نتایج خطرناک آن برای غرب به مراتب بدتر از نتایج جنگ 33 روزه باشد.
ب: کینهتوزی، دشمنی و انتقامجویی از سوی حاکمان آل سعود بر ضد خانواده بشار اسد و دولت سوریه قدمتی طولانی دارد، سعودیها بر این باورند که سوریه در پروندههای بسیاری در منطقه آنان را تهدید کردهاند.
ج: حضور سوریه در جبهه مقاومت و ایستادگی آن در برابر رژیم صهیونیستی از یک طرف موجب خجلت و تضعیف کشورهای سرمایهداری عرب منطقهای بوده و از طرف دیگر مزاحم تحقق سیاستهای منطقهای آمریکا ، اسرائیل، غرب و اروپایی ها میباشد. لذا این مسئله نیز موجب گسترش دشمنی دولتهای عربی با دولت سوریه شده بود.
د: حضور علوی ها در سوریه و هم پیمانی آنها با دولتهای بزرگ شیعه جهان مانند جمهوری اسلامی ایران و عراق و ارتباط مردم و نظام سوریه با حزبالله لبنان یکی دیگر از عوامل نگرانی و تنفر دولتهای عربی از سوریه بوده است.
ه: عربها مدعی هستند نزدیکی و هم پیمانی سوریه با ایران ، عراق و حزبالله لبنان موجب تقویت "هلال شیعی" و تضعیف موقعیت اهل سنت در منطقه خواهد بود و لذا باید به هر قیمت که شده نظام سوریه را که حلقه واسط این ارتباط است، ساقط نمود.
سوریه از دیرباز پناهگاه گروههای مختلف فلسطینی بوده است. ده گروه مهم فلسطینی تا اندکی پس از آغاز بحران در سوریه در دمشق مستقر بوده و از حمایتهای سیاسی ، نظامی، اقتصادی ، و نظامی سوریه بهرهمند بوده اند.
با پیروزی انقلاب در مصر و برتری اولیه جنبش اخوان المسلمین در این کشور مسئولین حماس که در دمشق مستقر بودند از کسب قدرت توسط اخوانی ها خوشحال شده و این شادمانی را در گفتارها و رفتار خود منعکس میکردند. طرح موضوع بیداری اسلامی در سوریه و آغاز اعتراضات مردمی و اشتباه اخوانی های سوریه در تحلیلهای خود موجب اقدامات خشونتآمیز آنها برای براندازی نظام سیاسی در این کشور شد که برخورد شدید دولت سوریه با عناصر تجزیه طلب را به دنبال داشت.
مجموعه حوادث باعث شد دفتر سیاسی حماس با محکوم کردن تدریجی کشتار مردم توسط ارتش سوریه به این تحولات واکنش نشان دهد. مسئولین حماس در مصاحبههای تلویزیونی خود نوعی سکوت را اختیار کرده و برای دور ماندن از قافله تحولات به طرفداری غیر آشکار از معترضان پرداختند. سوریها که انتظار داشتند مسئولین حماس در این شرایط به صورت شفاف از نظام سوریه حمایت کنند، با مشاهده مواضع دو پهلوی حماس ابراز نگرانی کرده و از آنها خواستند یا به صورت علنی از نظام سوریه حمایت کنند و مخالفان مسلح را محکوم نمایند یا از سوریه خارج شوند.
برخی از گروههای فلسطینی مانند جهاد اسلامی و فرماندهی کل به رهبری احمد جبرئیل به صورت رسمی و علنی از نظام سوریه به عنوان محور مقاومت علیه رژیم صهیونیستی حمایت کرده و تلاش معارضه را خدمت به نظام استکباری و با تحریک دولتهای مرتجع عربی اعلام کردند.
ادامه دارد...